چهارشنبه سوری میراث فرهنگی ناملموس گذشتگان ، فرصتی برای رخداد رفتار های نابهنجار
سه شنبه شب 24 اسفند 95 در خانه ای در خیابان امیر کبیر در حال نوشتن هستم ، سر و
صداهای مهلک از بیرون شنیده می شود گم گم، بم بم ، تق تق و ترقه و الکلیل سرنج
و دیگر هیچ .
سرو صدا هایی که حاکی از جشن چهارسنبه سوری می باشد و هر کس در این شب ها
به حد توانش با تهیه ترقه و فشفشه سعی در گرمیداشت این ایام برای بچه هایشان را به جا بیاورند.
برخی نیز در گوشه کوچه ویا خیابانی به همراه خانواده گرد آتش ترقه می ترکونن و تخمه میشکونن و
با ضبط ماشین هایشان رقص را به جا می اورند.
یادم می اید چهارشنبه سوری چند سال پیش که مجبور شدم فاصله بلوار تا باغ در پروانه ای در نزدیک میدان
جوانانیاده طی کنم سی هزار ترقه ، بمب ، فسفشه ، اکلیل سرنج و.... به سمتم هجوم میاورد که منم
چهارشنبه سوری (شما بخوانید چهارشنبه سوزی )!! که با کمی تد بیر
ودرایت مس ئولین می توانست به عنمان نمادی برای
شادی و نشاط و مامنی برای تخلیه هیجان های منفی جامعه و
به خصوص نسل جوان مبدل شود به عرصه ای برای هنجار شکنی
نسل جوان که دنبال شور ونشاط و ارامش هستند ، تغییر حالت بدهد
و کارکرد به کژکارکرد تغییر وضعیت داده و بساط آسب و انفجارو
مرگ و صرف چند صد میلیون هر ساله برای خرید مواد محترقه
و آتش زا که در جیب مافیای زیر زمینی این اقلام قرار می گیرد.
به عبارتی فرصت را مبدل به تهدید کرده ایم دقیقا مثل همیشه با ساده انگاری و تساهل و درخواب غفلت فرو رفتن!؟