جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی
جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی

یاد استاد سفر کرده بخیر

پدر علم جامعه شناسی ایران به ملکوت الله پیوست

 

همیشه از نحسی شنبه ها بیزار بودم ودلگیر آخر شنبه ها همیشه بی رحم وبی روح است شنبه ها همیشه حکایت دل بریدن ودل تنگی ها را در سینه سنگیش دارد همیشه بغض وآه وحسرت!!اما این شبه حکایتش فرق داشت انگار قرار بود اولین شنبه خرداد 94 با اتفاق به غایت دهشتناکی آغاز گردد.آری هنوز عقربه های ساعت به نیمه روز نرسیده بود که روح والای پدر جامعه وجامعه شناسان ایران زمین کالبد خاکی را ترک نمود ودعوت حق را لبیک گفت به لقاءالله پیوست.

عقربه های ساعت هنوز به دو بعدازظهر نرسیده بود که پیامکی با این مضمون روی صفحه گوشی ما نقش میبست بدینوسیله  درگذشت پدر جامعه و جامعه شناسی ایران را به شما تسلیت میگوییم دکتر احمد پیشه ور........ همین چند سطر برای منقلب گشتن ومبهوت ماندن همگی ما کفایت میکرد.

آخر چطرر ممکن بودپروفسورعاشق که تا ثانیه های آخر عمر باشکوه وپر از خیر ویرکتش لحظه ای

ازعلم آموزی به جوانان ایران زمین غافل نمیشد وتا بیست وچهارساعت قبلش هم سر کلاس درسی واحد زاهدان حاضر بود جان به جان آفرین تسلیم کرده باشد اوکه همیشه بی هیچ منتی بحر طویل خرد ودانش وفهم وکمالاتش را با مناعت طبعی بالا در طبق اخلاص میگذارد وتقدیم شاگردان ودانشجویانش مینمود.

تا ساعت ها هر کس سعی میکرد به نحوی از صحت وسقم قضیه باخبر شود همگی ما در ابتدا دعا میکردیم شایعه ای بیش نباشد وباخود میگفتیم انشالا خبر کذبی است که بعدا تکذیب میشود اما هرچه ما پیگیرتر میشدیم خبر قوت بیشتری میگرفت.خبری که ناخوداگاه دل هر کسی که اندک آشنایی با استاد داشت در سینه به درد میفشارد وسیل اشک وآه وبغض وحسرت را جاری میساخت.

 پیر فرزانه علم ودانش ایران زمین لحظات آخر عمر پرثمرش راحتی هنگامی که ملک الموت پشت درب خانه اش در بندر انزلی انتظار آمدنش رامیکشید سر کلاس درس جامعه شناسی زاهدان سپری میکرد تا به مادرست اندیشیدن صحیح زندگی کردن رابیاموزد سر کلاس بود تا به همه یکبار دیگر درس انسانیت را بیاموزد ودر نهایت هم برای همهگی ما ز گهواره تاگوردانش بیامرز را معنا بخشید.

مثل همیشه سر حال وشاداب بود با صورتی خندان ومهربان اگرچه اندک کسالتی داشت که ما گمان میبردیم به سبب کهولت سن امری عادی است که با چندروز استراحت رفع کسالت میشود که حیف وصد حیف و افسوس وصد افسوس که رفع کسالت هیچگاه حاصل نگردید و........

انگار تقدیر ایندفعه طور دیگری باید رقم میخورد وحضرت ملک الموت  میخواست این پدر عاشق را از جامعه وجامعه شناسان ایران زمین قرض بگیرد تا باهم رهسپار سرای جاویدان گردند شاید برایش کلاسهایش را در آن دنیا برقرار کرده باشندو در سرای باقی هم مشغول تعلیم وتربیت باشد شایدکتابها یش رانیز برایش ابتیاع کرده باشندودر آنجا هم به تحقیق وپزوهش میپردازد. چرا که پیرمرد دمی رابدون وکلاس درس سپری نمیکرد وهمیشه تمامی فکروذهنش درگیر مطالعه وتحقیق وتعلیم ,تادیب وتربیت بود.

آری پیر سینه سوخته  وعاشق استاد گرامی ووالا قدرمان پدر جامعه وجامعه شناسی ایران زمین  که در بندر انزلی دیده به جهان گشوده بود در زادگاهش بندر انزلی نیز چشم از جهان فرو بست.

ایشان که همدوره وهمکلاس مرحوم جلال آل احمد بود تحصیلات ابتدایی را در ایران به اتمام رسانید وسپس راهی فرانسه شد ودرآنجا نزد بسیاری از بزرگان واساتید برجسته وروشنفکرآن زمان فرانسه تلمذ نمود وبا خیلی از رجال سیاسی ومملکتی گذشته وحال ایران دوست وهمکلاس بود مدتی را نیز در ایالت کالیفرنیا تدریس کرده بودو سالهای سال در خارج از کشور روزگار گذرانیده بود به سبب عشق وارادتی که به میهن مادری اش داشت وتعهدی که در وجود خودش نسبت به کشورش احساس میکرد به وطن بازگشت.

پروفسورپیشه ور دوست داشتنی ومهربان شاگردان بسیاری را چه آن موقع که استاد دانشگاه تهران بود وچه آن موقع که وظیفه تدریس به نمایندگان پارلمان کشور رابرعهده داشت وچه آن موقع که در اقصی نقاط کشور ودر مراکز علمی پزوهشی به تعلیم وتربیت مبادرت می ورزید را تحویل جامعه داد وخدمتی عظیم به میهن نمود که بسیاری ازآنها رجال سیاسی وکشوری ولشگری گذشته وحال کشور بوده  نزد ایشان تلمذ نمودند. هر چند چند صباحی میشد که خیلی ها  استاد پیرشان را به دست فراموشی سپرده بودند وحق استادی را درهیچگاه حق وی نتوانستند ونخواستند به جای بیاورند چرا که آنها دودستی مقام ومنصبشان را چسبیده بودند وشش دانگ حواسشان متوجه ظواهر دنیای خودشان بود وبس!!!؟ وچه مسولان وروسای دانشگاه آزاد  زاهدان که حدود یک سالی میشد حق التدریس استاد را پرداخت نمیکردند وبارها وبارها دلش را شکستند وچشمان پر از نوروعشقش را نمناک ساخته بوند وچه آنها که میتوانستند خیلی کارها در حق استاد بکنند ونکردند.!!!!؟

هر چه جفا وکوتاهی در حق استاد روا شد بر وی گذشت  او رفت تا در سرای ابدیش آرام بیارامد وخستگی یک عمر تحصیل وتهذیب وتعلیم وتربیت را ازروح تن خسته ورنجورش بزدایدو فقفط شرمندگی وافسوس از دست دادنش برای ما تا ابد باقی ماندو  پروفسور که میتوانست خیلی سالها پیش  به وطن بازنگردد واز خیل عظیمی مزایا وامکانات در در خارج از کشور به واسطه مرتبه والای علمی اش بهره مند شود هرگز فکر جلای وطن را در سر نپروراند وبه میهن بازگشت ولی در سالهای اخیر بسیار بی مهری وجفا درحق ایشان روا شدومورد کم توجهی قرار گرفت.آری پروفسور عزیز از میان ما رفت تا کوتاهی ها وتنگنظرهایی که بر پیر عاشق روا شد بر تارک تلخ زمانه باقی بماند.استاد که سالهای آخر به غایت جفا ونامردی دیده بود دلی مالامال از درد وبغض از آشنایان بیگانه ودوستان نان به نرخ روز خور در سینه پر مهرش داشت هر چند که این کارشکنی ها ونامهربانی وکم لطفی ها هیچگاخ نتوانمست سر سوزنی در اراده وباور ایشان رسوخ کند وخلل ایجاد کندو وی را لحظه ای از رسالتش بازدارد.

آری قهرمان شنای ده هزار متر ایران وعضوتیم  فوتبال دانشجویان ایران(تهران)  اکنون جسمش در زیر تلی از خاک آرمیده است ودیگر میان مانیست.

همین روحیه ورزشکاری وبدن تنومندش بود که تا کهنسالی ایشان  باعث گردیده بود قبراق وسرحال باشد وهر وقت که با کار شکنی مسولان دانشگاه آزاد زاهدان برای تهیه بلیط مواجه میشدمسیر انزلی تا تهران را با اتومبیلش رانندگی میکردو رنج سفر بیست وچهارساعته با قطار را به جان میخرید وخودش را از تهران به زاهدان میرساند تا بیاید وبه شاگردانش در محروم ترین وشرقی ترین نقطه کشور درس ومشق بیامزد که اتقاقا همین مسافرتهای طولانی با قطار علت اصلی کسالت ومرگ وی رارقم زد.

پیرعاشق و پدر جامعه وجامعه شناسان ایران زمین دیگر بین ما نیست وبه سرای ابدی کوچ کرد ولی وای بر ما که باید در آن دنیا شرمنده وی باشیم ودر محضر خداوند به سبب کوتاهی  هاوکارشکنی هایی که در حق وی روا داشتیم جوابگو باشیم.استاد احمد پیشه ور رفت  خدایش بیامرزد به فکر سایر اساتید ونخبگان وروشنفکران کهنسال عزلت نشین این مرز وبوم باشیم وحداقل کاری که میتوانیم در حق این عزیزان وبزرگان روا بداریم اینست که کاری کنیم در واپسین روزهای عمر گوهربارشان حداقل دغدغه معاش وگذران  زندگی  شان را نداشته باشندوچند صباح باقی مانده ازعمرپرثمرشان را با اسودگی خاطر سپری نمایند چرا که اگر غیر از این باشد باعث دلسردی وتالم خاطر قشر قرهیخته را سبب میشود وچرا که عملابا اهمال کاری وقصور باعث میگردیم روز به روز با خروج خیل عظیم وپرشمارتری از نوابغ به آنسوی مرزهای جمهوری اسلامی ایران را نظاره گر باشیم واز سوی دیگر  یاس ودلسردی در بین نوابغی که به هر دلیلی از کشور خارج نشده اند راباعث میگردد که این امر نیز باعث پایین آمدن راندمان  کاری در تمامی حوزه های علمی سیاسی اقتصادی فرهنگی وعدم حرکت رو به جلو چرخهای تولید وسازندگی میگردد چرا که اول دغدغه معاش وتامین کهنسالی در اولویت قرار میگیرد سپس مولفه های بعدی مثل تحقیق و پزوهش و تعلیم وتربیت وتولید ونوآوری و.....

به امید آن روزبیش از اینها  نوابغ وبزرگان وگوهرهای درخشان سپهر علم و دانش ایران زمین را قدردان باشیم.والسلام العلیکم ورحمه الله برکاته

روحش شاد ویادش گرامی باد

 

                                                                                                                                                                     میلاد زندی جامعه شناس