جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی
جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی

تنبیه داعش با کوچک ترین تهدید علیه ایران

به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، محسن رضایی در صفحه اینستاگرام خود خطاب به داعش افزود: نخست این که شما همه جا در حال فرار هستید. اگر کوچک ترین اقدامی در ایران یا علیه منافع ما در خارج از کشور انجام دهید، در هر کجای دنیا که باشید شما را تعقیب و بشدت تنبیه خواهیم کرد.
رضایی تاکید کرد: بلایی که در این صورت بر سرتان خواهد آمد، بزرگ تر از شکست شما در موصل و حلب خواهد بود که به دلیل حضور مردم و فرارتان به اشد مجازات نرسیدید.


نحوه پوشش کی‌روش روشی برای اعتراض است؟

نحوه پوشش کی‌روش روشی برای اعتراض است؟

684188_350.jpg

هرچند مسئولان فدراسیون فوتبال مدعی هستند که مشکلات میان کارلوس کی‌روش و فدراسیون فوتبال به صورت کامل حل شده است اما اثرات روابط بد فدراسیون فوتبال و کی‌روش همچنان در ظاهر سرمربی تیم ملی ایران در کنفرانس مطبوعاتی و بازی‌های تیم ملی ایران پیداست.

به گزارش ایسنا، «عصر ایران» با این مقدمه، می‌افزاید: سرمربی تیم ملی فوتبال در کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی ایران و قطر با اصرار گردنبند خود را روی پیراهن آورد که مشخص شود و در کل تمرین هم گردنبندش را روی لباس انداخته بود.

شاید به نظر برسد که این رفتار کی‌روش نوعی از عادت است اما حقیقت این است که گردنبند طلا یکی از مواردی است که مسئولان ورزش به خاطرش به کی‌روش تذکر داده‌اند.

در جریان مسابقات جام‌جهانی کی‌روش از پیراهنی با یقه باز استفاده می‌کرد که ظاهراً از طرف وزیر ورزش مورد تذکر قرار گرفت و پس از آن تذکرات دیگری هم به کی‌روش داده شد که از گردنبند طلایی استفاده نکند.

برای مربیان خارجی حاضر در ایران هم استفاده نکردن از کراوات به یک رسم تبدیل شده؛ یعنی قانون نانوشته‌ای به سرمربیان خارجی حاضر در تیم‌های ایرانی دیکته می‌شود که طی آن از کراوات استفاده نکنند.

حالا هرچند که نوع پوشش یک مربی عموماً به خودش مربوط است و مسئولان نباید در مورد پوشش یک مربی خارجی با مذهب و فرهنگ تا این حد دخالت کنند اما همه مربیانی که در ایران کار می‌کنند به نوعی به این قوانین نانوشته احترام می‌گذارند.

با این همه کارلوس کی‌روش نزدیک به دو سال است که سر ناسازگاری گذاشته و حتی وقتی که در مصاحبه‌هایش اعتراضی نمی‌کند در لباس پوشیدن دقت می‌کند روشی پیش بگیرد که اعتراضش را به مسئولان ورزش نشان دهد.

او که حتی در جام جهانی فوتبال هم سه بازی ایران را بدون کراوات مربی‌گری کرده بود، از فروردین دو سال قبل که تیم ملی ایران برابر سوئد قرار گرفت و شایعه برکناری کی‌روش شنیده می‌شد استفاده از کراوات را در دستور کارش قرار داد و اول در بازی‌های خارج از خانه و پس از آن در بازی‌های خانگی کراواتش را استفاده کرد.

کی‌روش در کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی با قطر به رسم چند وقت اخیر گردنبندش را بیرون آورد و روی لباسش انداخت تا دیده شود و در جریان بازی کنار زمین کراوات سرمه‌ای به گردن داشت که تصاویرش روی آنتن برود و مسئولان لابد ببینند.

مشکل کی‌روش و فدراسیون فوتبال در مدت اخیر از پوشش شروع شد و حالا به مربیان ایرانی هم رسیده. حالا هرچند فدراسیون فوتبال مدعی شده که در قرارداد کی‌روش اشاره‌ای به دستیار ایرانی نشده اما قرارداد کی‌روش مشخصاً به حضور دستیار ایرانی در فهرست مربیان اشاره کرده است.

کی‌روش از ابتدای دو سال قبل با بستن کراوات در بازی مقابل سوئد ناسازگاری را شروع کرد و حالا پس از ماجرای گردنبندش که اصرار به نمایش آن دارد کارش به دستیاران ایرانی هم کشیده شده. کارلوس کی‌روش ناراضی است و فدراسیون فوتبال ایران هم در مدت دوسال موفق نشده رضایت او را به دست بیاورد؛ نارضایتی‌ای که البته رسانه‌ای هم نشده و شایعاتی و اخباری در مورد عدم پرداخت به موقع دستمزد کی‌روش شنیده می‌شد اما همچنان هیچ خبر رسمی‌ای در این مورد وجود ندارد.

تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی که رقبایش شکست می‌خورند برنده می‌شود و در آستانه صعود به جام جهانی قرار دارد اما فدراسیون فوتبال همچنان برای جلب رضایت سرمربی با مشکل مواجه است.

چرا سیداحمد چند روز پشت سر امام نماز نخواند؟

چرا سیداحمد چند روز پشت سر امام نماز نخواند؟

سایت «جماران» خاطره‌ای برگرفته از کتاب «پدر مهربان» را بازنشر کرده است.

به گزارش ایسنا، در بخشی از این خاطره آمده است: با به دنیا آمدن علی (سیدعلی خمینی، نوه امام)، سید احمد (سیداحمد خمینی، فرزند امام) و بانو (فاطمه طباطبایی) روزی پنج - شش ساعت را نزد آقا می‌گذراندند تا اینکه روزها گذشت و علی کم کم بزرگ شد و موقع نماز که می‌شد، آقا برای علی عمامه می‌بست و او به اصطلاح امام جماعت می‌شد و بقیه پشت سرش نماز می‌خواندند.

در همین ایام، یک روز وقتی آقا به سجده رفت، علی برای مدتی روی کول آقا رفت و پایین نیامد و سید احمد نگران از اینکه نکند قلب آقا ناراحت شود. از فردایش تا دو - سه روزی برای نماز جماعت نیامد و آقا که علت را سؤال کردند، سید گفت: علی شما را اذیت می‌کند و آقا پاسخ دادند: من دوست دارم علی اذیت کند، او را بیاور.

یادداشت یک کارگردان برای تولد خسرو شکیبایی

یادداشت یک کارگردان برای تولد خسرو شکیبایی

سیروس الوند به مناسبت سالروز تولد خسرو شکیبایی، یادداشتی با عنوان «صندلیِ همچنان خالیِ شکیبایی» منتشر کرد.

به گزارش ایسنا، سیروس الوند - فیلمنامه‌نویس و کارگردان - در روزنامه «ایران» نوشته است: خسرو شکیبایی یکی از بنیانگذاران بازیگری بدون علائم معمول و مشخص و رایج بازیگری مقابل دوربین بود. او برخلاف دیگرانی که مشخص بود دارند جلوی دوربین بازی می‌کنند، از آموخته‌های تئاتری که مناسب صحنه تئاتر بود و خیلی‌ها همان را به شکل غلوآمیز جلوی دوربین ارائه می‌دادند عبور کرد.

در «یک بار برای همیشه» به‌عنوان نخستین تجربه همکاری با او ریز ریز به این نتیجه رسیدم که حتی‌الامکان می‌خواهد ساده، روان و بدون علائم اضافه مثل حرکت دست و دیگر اکت‌هایی که بیننده را مرعوب می‌کند بازی کند تا به نوعی بازی به زندگی واقعی نزدیک شود. بعدها دیگران از این جریان «زندگی و نه بازی» تأثیر گرفتند و این شیوه رایج شد؛ اما تا قبل از شکیبایی من به خاطر ندارم که بازیگری به این شیوه بازی کرده باشد.

در واقع خسرو شکیبایی یک شیوه را ابداع کرد و شاید به تعبیری به دیگران هم آموخت. اصلاً نمک بازی او به همین اجرا بود و اگر قرار بود این را از او بگیری آن جذابیت و دلنشینی از بین می‌رفت. به‌عنوان کارگردان باید یک جاهایی او را رها می‌کردی و فقط به فضای مورد نظر می‌آوردی و مود صحنه را به او منتقل می‌کردی و بعد به او اجازه می‌دادی که خودش تجربه کند و نوآوری داشته باشد. گاهی اوقات واژگان را هم تغییر می‌داد و فعل جمله را پس و پیش می‌کرد تا به محاوره طبیعی نزدیک‌تر شود، من هم در تجربه دوم همکاری‌ام با او یعنی «مزاحم» دیگر به شیوه‌ای که او اجرا می‌کرد دیالوگ می‌نوشتم.

شکیبایی به‌عنوان بازیگر چنین تشخصی را داشت و این خاطره‌ باشکوه فراموش شدنی نیست اگر چه متأسفانه در سال‌های آخر قدر خود را ندانست و کارهایی کرد که در قد و قواره شکیبایی نبود. به یاد دارم در همان دوران بارها از او ‌خواستم که زیاد به تلویزیون نرود و حداقل نقش‌های معاصر را بازی نکند. به او می‌گفتم جای نقش معاصر در سینماست و جای نقش‌هایی مثل مراد بیگ «روزی روزگاری» امرالله احمدجو و «مدرس» هوشنگ توکلی در تلویزیون است (چون در آن سال‌ها چنین کارهایی در سینما ساخته نمی‌شد) که در هر دو خسرو خیلی درخشان و موفق بود.

به او بارها گفتم که نقشی مثل «هامون» را به تلویزیون نبر و اجازه نده که مفت و مجانی کارهایت را ببینند و به‌راحتی بازی تو را با فوتبالی که از کانال دیگری در حال پخش است جایگزین کنند. جاهایی مقاومت می‌کرد و نمی‌رفت اما در اواخر دیگر به این کارها نه نگفت و مقداری به پرستیژ خود لطمه زد؛ اما با وجود این شکیبایی آنقدر بزرگ و شاخص و دوست‌داشتنی بود که برای همیشه در قلب همه ماندگار شد و جای او به سادگی پر نشد و به نظر هم نمی‌رسد که کسی جای او را پر کند. هر کس می‌آید جای تازه‌ای برای خودش پیدا می‌کند و صندلی شکیبایی همچنان خالی است.

درگذشت یک روزنامه‌نگار قدیمی / «توفیق ملی‌گرا و مستقل بود»

درگذشت یک روزنامه‌نگار قدیمی / «توفیق ملی‌گرا و مستقل بود»

حسین توفیق

حسین توفیق – سردبیر هفته‌نامه طنز «توفیق»- 9 فروردین ماه، در حالی از دنیا رفت که از سال 51، تاکنون فعالیت مطبوعاتی نداشت.

محمد سلطانی‌فر – استاد ارتباطات - از دوستان نزدیک توفیق، با تایید این خبر به ایسنا گفت: حسین توفیق متولد ۲۹ تیرماه ۱۳۰۸ بود که دیروز (نهم فروردین ماه) در بیمارستان «فیروزگر» فوت کرد، خواهر او نیز ساعاتی قبل از او از دنیا رفت، او دو فرزند دارد که هر دو آن‌ها در آمریکا به سر می‌برند.

او ادامه داد: مراسم خاکسپاری پیکر این روزنامه نگار فردا (۱۱ فروردین) ساعت ۹ صبح در قطعه نام‌اوران بهشت زهرا برگزار می‌شود و همین جا باید از آقایان حسین انتظامی – معاونت مطبوعات وزارت ارشاد - و سردار طلایی – عضو شورای شهر- که با وجود تعطیلات نوروز هماهنگی‌های لازم را برای خاکسپاری حسین توفیق در این قطعه انجام دادند، تشکر کنم.

سلطانی‌فر درباره شخصیت کاری توفیق اظهار کرد: او شخصیتی مستقل، ملی‌گرا و بدون وابستگی به هیچ سمت و سویی داشت. او عاشق میهن‌اش بود و با وجود اینکه امکان زندگی در آمریکا برای او فراهم بود، هیچ‌گاه حاضر نشد در آن‌جا زندگی کند. او همیشه خندان‌لب و پر از استعاره‌ها و نکته‌های زیبا بود.

این استاد ارتباطات اضافه کرد: توفیق پس از توقیف مجله «توفیق» در سال ۱۳۵۱ فعالیت مطبوعاتی نداشت اما حدود ۵-۶ سال بود که این مجله را دوباره احیا کند که این فرصت دست نداد.

سلطانی‌فر در پایان خاطرنشان کرد: مجله «توفیق» مستقل بود و هیچ سمت و سویی و وابستگی نداشت، اما آنقدر قدرت داشت که هویدا، نخست وزیر وقت بارها سعی در تطمیع عوامل این نشریه داشت و بارها درخواست می‌کرد علیه او مطلبی را منتشر نکنند اما آن‌ها در برابر این موضوع مقاومت می‌کردند.

حسین توفیق که از عوارض عفونت ریه رنج می‌برد،8 روز آخر عمرش را در کما به سر برد.