جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی
جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی

از اکباتان کهن تا همدان نوین-خیابان ها و معابر همدان چشم‌انتظار توجه مسئولین استان

گروه: استان همدان
ساعت: 10:31منتشر شده در مورخ: 1395/12/02شناسه خبر: 1043901
از اکباتان کهن تا همدان نوین؛
خیابان ها و معابر همدان چشم‌انتظار توجه مسئولین استان
همدان کهن شهری که درگذر تاریخ نامش از دادستان به اکباتان، هگمتانه و سپس همدان کنونی تغییر لغوی داد شهری که قریب به سه هزار سال قدمت را با خود یدک می‌کشد، اکنون دیگر نه خبری از ساخت‌وسازهای مهندسی اسطوره‌ای کهنش را با خود به یدک می‌کشد و نه دیگر معابر و خیابان‌هایش طرح و فونداسیون اصولی و مهندسی را در خود می‌بیند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نافع، همدان کهن، شهری که بارها و بارها تاریخ به احترامش از جا برخاسته و در برابرش سر تعظیم فرود آورده است و جزء قدیمی‌ترین شهرهای ایران‌زمین محسوب می‌گردد و شهر و شهرسازی و زیرساخت‌های مربوط به شهرنشینی از دورۀ مادها در همدان آغاز گردیده و تا به امروز این روال نیز ادامه پیداکرده است.

به‌نحوی‌که از آثار به‌جامانده از شهر باستانی هگمتانه گواه این مدعاست و با یک نگاه سرسری و اجمالی نیز به‌راحتی می‌توان اصول ساخت‌وساز دقیق و مهندسی بکار رفته در این شهر را به نظاره نشست که مثابه یک شهر نوین امروزی دارای خیابان، جدول‌کشی، سیستم فاضلاب شهری و... و سایر محسنات آن اشاره کرد.

شهری که درگذر تاریخ نامش از دادستان به اکباتان، هگمتانه و سپس همدان کنونی تغییر لغوی داد شهری که قریب به سه هزار سال قدمت را با خود یدک می‌کشد.

اکنون دیگر نه خبری از ساخت‌وسازهای مهندسی اسطوره‌ای کهنش را با خود به یدک می‌کشد و نه دیگر معابر و خیابان‌هایش طرح و فونداسیون اصولی و مهندسی را در خود می‌بیند.

شهر کهنی که تا دیر بازی قریب به یکی دهه پیش خیابان‌های مسطح و هموارش زبانزد خاص و عام بود اکنون دیگر در هر نقطه از شهر و حتی کوچه پس از کوچه‌ها و خیابان‌های اصلی آن در مسیرهای عبور مرور به‌وفور می‌توان گودال‌های عمیق خلق‌الساعه تپه‌های بلند دست‌اندازهای منحصربه‌فرد و سرعت‌گیرهای عجیب و آسفالت‌های صاف‌وصوف و صیقل‌خورده را به نظاره نشست.

این امر بیشتر از هر مقوله دیگری نشات گرفته از عدم مدیریت اصولی و زیر بنایی و فقدان کارشناسی باعث گردیده وصله و پینه و لکه‌گیری مداوم و غیراصولی که ناشی از حکایت یک بام و دوهوای عدم هماهنگی نهادهای ذی‌ربط و مسئول در امر شهر و مدیریت شهری و سایر نهادهای مرتبط هست.

 همه این موارد سبب شده تا چهرۀ خیابان‌ها، معابر و گذرگاه‌های سطح شهر همدان به زشتی و زمختی بگراید و شهروندان را با مشکلات عدیده‌ای دست‌به‌گریبان کند.

 نابسامانی‌هایی گه خیابان‌های همدان را به عرصه نبرد انسان با اژدهای آهن و جاده مبدل نموده است.

مضاف بر این خیابان‌های صاف و صیقلی و پر از چاله‌چوله و تپه‌ماهور و هزار معضل دیگر نیز، عدم زمان مناسب از سوی سازمان خدمات شهری که زیرمجموعۀ شهرداری‌هاست باعث گردیده عملیات آبیاری شمشادها و شستشوی خیابان‌ها عمدتاً در ساعات شلوغ روز و پرتردد صورت گیرد.

که این امر مخاطرات خیابان‌ها و معابر را به نحوی گسترده افزایش داده است و باعث گردیده تا صحنه‌هایی وحشتناک و کشنده‌ای را برای رانندگان وسایل نقلیه موتوری و عابران پیاده را رقم بزند و امنیت جانی و روانی شهروندان به خطر بیفتد.

از سوی دیگر نبود زیرساخت مناسب خیابان‌ها و استفاده از آسفالت نامرغوب و درجه چندم! که میزان شن و ماسه استفاده‌شده در آن چند برابر مقدار قیر مصرفی در خیابان‌هاست باعث گردیده تا عمر آسفالت خیابان‌ها و معابر کاهش بیابد که این امر خسارت جدی را به اتومبیل‌های شهروندان وارد سازد.

از طرفی دیگر با توجه به فصل سرما و بارندگی و احتمال یخ‌زدگی معابر که به سبب برودت بالای هوا در این فصل احتمالاً وقوع تصادفات، لیز خوردگی خودروها و موتورسیکلت‌ها به‌شدت افزایش پیدا خواهد کرد و ازاین‌رو عابریم پیاده نیز به‌شدت آسیب‌پذیر خواهند شد که مسلماً آن‌ها نیز طرف دیگر این آسیب‌ها و مخاطرات محسوب می‌گردند.

معضل دیگر عمر مفید آسفالت‌هاست که بر اساس قانون مهندسی چهار سال محسوب می‌گردد و این در حالی است که عمر مفید آسفالت خیابان‌ها در برخی نقاط شهر از هشت سال نیز میگذرد و چاله های نوین تبدیل به آثار باستانی شده است.

از همه این‌ها که بگذریم نبود طرح‌های جامع و مدون و کارشناسی شده باعث گردیده تا یک خیابان مانند بوعلی همدان چندین و چند بار با صرف بودجه‌های کلان از بیت‌المال شکل و شمایل تغیر کند و به طرفه‌العینی دوباره دریل‌های تخریب و بولدوزرها به جان خیابان و معمارش بیفتند و دوباره با صرف بودجه‌های کلان‌تر و هنگفت‌تر و با استفاده از بیت‌المال طرحی جدید و دردسری جدید را برای شهروندان، کسبه، خودروهای عبوری و غیره و مالک را فراهم می‌آورد.

نبود پل‌های هوایی عابر پیاده در مسیرهای پرتردد، دارای روگذر و پرترافیک باعث شده که شهروندان ریسک گذر از خیابان و روبرو شدن با هیولای آهن و جاده را به جان بخرند و روزانه چندین و چند بار از این معابر شلوغ و پر رفت‌وآمد که بعضاً نیز با حفاظ از سوی شهرداری محفوظ شده‌اند به عبور و مرور بپردازند چالش جدیدی است که شهروندان را درگیر نموده است.

امید است که در سالی که از سوی رهبر عظیم و شأن انقلاب به اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل معین‌شده است مدیران محترم و مسئولی که در رأس ادارات ذی‌ربط مشغول به خدمت به‌نظام مقدس و مردم هستند طرحی مدون و عاجل را از همین امروز که در آستانه آغاز فصل تعلیم و تربیت و زمستان قریب‌الوقوع همدان هستیم در راستای کاری خودشان به‌طور ویژه و اخص  پیگیری‌کننده در دستور کار سایر نهادهای مرتبط قرار دهند و اجازه ندهند تا چوب کار نابلدی و کم‌کاری وندانم کاری آنها را شهروندان با جان و مال خویش بپردازند.

میلاد زندی

انتهای پیام/

خودکشی طاعون قرن


خودکشی طاعون قرن:

همدان پیام_ابتدا به تعریفی از خودکشی می پردازیم سپس به چرایی علل و عوامل مربوطه به این پدیده ناهنجار اجتماعی می پردازیم.

آری سخنی از خودکشی، آنستازی، هارا گیری، انتحار است که در فرهنگ ملل و اقوام گوناگون بشر متفق القول این پدیده را مذموم، زشت،اسف بار می نگارند. چنانکه این پدیده از بدو تولد انسان تا کنون رخ داده و در هر جایی به اسامی متفاوت و راههای گوناگون و منحصر به فرد که همگی با یک نیت غایی و نهایی که همان سلب حیات خویش است صورت پذیرفته است.

تاکنون، جامعه شناسان، جرم شناسان، روان شناسان و محققان گوناگونی نظریه ها، فرضیه ها و تحقیقات مدون و جامعی که بعضا متضاد و متفاوت نظریات یکدیگر بوده است را راجع به پدیده مذموم ارائه داده اند و اگرچه همگی آنها رهاود حاصل تحقیقات خود را در اختیار بشر قرار داده اند اما همچنان این پدیده که خود معلول و محصول سایر کنش های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روان شناختی و جامعه شناختی است قربانی می گیرد.

بطوریکه نرخ خودکشی در جهان هر 80 ثانیه یک خودکو در هر 100 هزار نفر 6 خودکشی در ایران (طبق آمار سال 94) با سرعت چشمگیری به ترکتازی ادامه می دهد.

همانگونه که اشاره شد در ایران عزیزمان به مانند سایر ملل و اقوام گوناگون پدیدۀ ناهنجار اجتماعی خودکشی صورت می پذیرد که البته نرخ وقوع آن به نسبت متوسط جمعیت و پارامتر هایی نظیر اشتغال، ازدواج، رفاه تامین اجتماعی از شهر به شهر دیگر متغیر است که صد البته به هیچ وجه ممکنی با هر تعریف و استعاره ای شایسته و بایسته یک جامعه سنتی که پیشوند اسلامی را یدک می کشد نمی باشد.

پدیدۀ خودکشی که معلول و محصول شرایط نامساعد خانوادگی، تکثر فقر، بیکاری، افسردگی، اعتیاد، جنسیت (زن یا مرد بودن)، محدودیت و محرومیت منطقه زندگی افراد، موقعیت اجتماعی فرد در جامعه و هزاران نکته دیگری است که به طور واضح و مبرهن بیشتر از همه ناشی از تعارضات و تناقضات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی است.

چنانکه محققین و صاحب نظران گوناگون معتقدند در جوامعی که همبستگی اجتماعی سست شود و فردگرایی بر جمع گرایی غلبه می کند، شکاف طبقاتی دراجتماع پدیدار می شود، فقر و بیکاری و بیسوادی حاشیه نشینی و اعتیاد ریشه می دواند نرخ خودکشی در جامعه به همان نسبت افزایش پیدا می کند و بالعکس.

خودکشی بیشتر از آنچه که به نظر می رسد معلول و محصول پایین آمدن آستانه تحمل افراد در جامعه، عدم درک متقابل افراد جامعه از یکدیگر، احساس بی ارزش بودن فرد در اجتماع و گسترش و تکثر فقر عمومی در جامعه را شامل می شود.

این در حالیست که نبود الگو های صحیح کنشی و رفتاری و عدم توانایی افراد در حل مسائل در جامعه حلقه مفقوده دیگری در این پدیده ناهنجار اجتماعی است که بیشتر نوک پیکان در این پدیده مذموم و دردناک متوجه دولت هاست تا ملت ها.

به طور کلی خودکشی را در 5 دسته طبقه بندی می کنند که ناشی از 1- هم گسیختی اجتماعی 2- خودکشی خودخواهانه 3- خودکشی دگر خواهانه 4- خودکشی آنومیک 5- خودکشی تقدیرگرایانه (جبری) دسته بندی نموده اندو فرد در تمامی این موارد می خواهد با دستکاری کردن در حیات خویش پیامی را به دیگران منتقل کند مثلا انتقام از دلداده ای طرد کننده، درگیر کردن فرد یا افرادی در این واقعه، بر هم زدن نظم زندگی عده ای از افراد جامعه پیرامونی خود نظیر خانواده یا دوستان صورت می گیرد.

هدف از طرح تمامی این تعاریف و تفسیر ها و نظریه های صاحب نظران و اندیشمندان این است که چند صباحیست خودکشی در همدان به شدت رواج پیدا کرده و روز به روز بر تعداد قربانیان آن افزوده می شود.

که نه تنها افراد زیر خط فقر، حاشیه نشینی و کم سواد را درگیر این معضل نموده است بلکه بعضا نیز افراد مرفه، قشر نخبه و تحصیل کرده، روشنفکر جامعه را دربر می گیرد.

البته در این مقال بیشتر روی سخن با توده مردم که قشر عامه جامعه را شامل می شود که به سختی امرار و معاش می کنند سخن به میان خواهیم آورد. همدانی که مردمانش و خصوصا جوانانش در نبود ها فرصت های کافی و وافی اشتغال و به خواب رفتن چرخ دنده های صنعت و توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی چنان به تنگ آمده اند و چنان افسار صبر و تحمل را گسسته اند که خودکشی را تنها راه علاج بر درد های بیشمار خود می دانند.

امروزه نیز همدانی ها به یکی از افسرده ترین، غمگین ترین، پرخاشگر ترین مردم کشور را یدک باشند و در نبود طرههای جامع و اصولی و تدوین شده برای اشتغال جوانان این استان که اگر فراهم نباشد میتواند ام الخبائث را رقم بزند و جامعه را با آسیب ها و معضلات اجتماعی بیشماری درگیر کند و فضای جامعه ملتهب تر کند.

پدیده نابهنجار خودکشی یکی از این هزاران معضل و آسیب است.

این در حالیست که هر هفته حداقل چند مورداخبار دلخراش و مأیوس کننده از خودکشی جوانان این استان در اذهان عمومی دهان به دهان می چرخد و شاخ و برگ پیدا می کند و نقل محافل گوناگون می شود بطوریکه خود هریک با نگاه و انگیزه و مقاصد شخصی به بررسی و کارشناسی این ناهنجاری اجتماعی می پردازند و نظریه صادر می کنند.

آری مادامی که فرهنگ سازی لازم را بدو کودکی به جوانان آتی نیاموزیم خواه این فرهنگ سازی از طریق آگاه سازی خانواده ها، آموزشی در کتابهای درسی، آموزش از طریق رسانه جمعی صورت گیرد.

تا زمانی که به بچه ها آموزش های لازم و ضروری را در زمینه آمادگی مقابله با مشکلات، توانایی حل مسئله،تکنیک بالا بردن آستانه تحمل را به افرادجامعه نیاموزیم و شیوه صحیح درست اندیشیدن را افراد جامعه را برخوردار نباشند  نباید چشم انتظار به معجزه ای داشته باشیم که بتوانند بر معضلات و آسیب ها و کاستی ها و مشکلات فائق بیابند.

 در جامعه باید زیرساخت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی فراهم باشد تا از تضاد طبقاتی و گسترش فقر در جامعه جلوگیری کنیم.

 همه این ها در حالیست که مسئولین و متولین امر در حوزه های مرتبط باید به آسیب شناسی این پدیده ناهنجار اجتماعی بپردازند و ضمن جلوگیری از رواج یافتن این پدیده ناهنجار سعی در فراهم کردن فرصت های اشتغال، ازدواج و... برای قشر جوان این استان باشند و مانع از زیر سوال رفتن حیثیت استان در محافل عمومی و خصوصی شوند.

 

میلاد زندی جامعه شناس

لوازم التحریر ایرانی چالش ها و فرصت ها


لوازم التحریری که اولین بار رسما چرخه تولید و توزیع آن با بومی سازی مدادهای ژاپنی در سال 1330 توسط فردی به نام رفوگران که خود واردکننده نوشت افزار به ایران بود آغاز گردید و تا به امروز این روال نیز ادامه پیدا کرده است.

اگر بخواهیم به طور ساده و اجمالی تعریفی از لوازم التحریر بیان کنیم عبارت است از گستره ای از ابزارهایی که برای نگارش، نقاشی و ترسیم به کار می رود.

بازار پررونقی که گردش مالی سالیانه آن را 4 هزار میلیارد برآورد می کنند.

فرصتی که سهم بیشتری از سود آن نصیب برندهای خارجی است که با فرهنگ ایرانی اسلامی ما همخوانی نداردبه طوریکه سهم عمده این سود به جیب کمپانی های چین اندونزی کره ژاپن و هند و... واریز می گردد و سهم تولید کنندگان وطنی در این وانفسای اقتصادی و اپیدمی طرح ها و کاراکترهای پر زرق و برق وارداتی به قدری ناچیز و اندک است که اگر نگوییم انگار به کسی برنمی خورد!!

لوازم التحریر وارداتی که نه تنها از نقطه نظر اقتصادی و تولید کننده و مصرف کننده وطنی را به سبب قیمت پایین و کیفیت نازل محصول دچار چالش می کند بلکه به فرهنگ و تمدن غنی ما شبیخون فرهنگی را وارد می سازد .

لوازم التحریر وارداتی، که طیف عمده از این محصولات به ظاهر فرهنگی که به صورت قاچاق وارد کشورمان می شود و میتواند بسترساز و عامل اشاعه دهنده انواع و اقسام کج رفتاری های روحی و روانی باشد و آسیب ها و معضلات و ناهنجاری های اجتماعی سیاسی اقتصادی فرهنگی را برای کودکان و نوجوانان به ارمغان بیاورد.

همه این ها در حالی است که نوشت افزاری که موجودیت فعلی بازار لوام التحریر ما را شکل می دهد قسم عمده ای از آن را تصاویر قهرمانان و شخصیت های پوشالی وخیالی است که متاثر از فرهنگ بیگانه و مهاجم غربی است که  با مولفه های فرهنگی ما در تضاد می باشد.

به تعبیر درست تر محصولات ضدفرهنگی برای فرهنگی ترین قشر استفاده می گردد که می تواند اشاعه دهنده فرهنگ بیگانه و هجوم خاموش دشمن برای تخریب باورهای دینی از همان بدو کودکی است.

از بن تن، مردعنکبوتی، باب اسفنجی که بگذریم به باربی، بت من، نینجا، مک کوئین و ... بر می خوریم هزاران بار دریغ و آه و افسوس که چرا نباید حداقل در داخل کشور خودمان عزمی جدی، همتی عالی و اقدامی فوری از سوی متولیان امر اندیشیده شود تا شمایل و طرح هایی که دربرگیرنده و حاوی پیام های اخلاقی و اساطیر و قهرمانان این مرز و بوم است بیش از این ها زینت بخش نوشت افزار آینده سازان ایران اسلامی باشد.  

مانند قهرمانان و شهدای 8 سال دفاع مقدس ،پهلوانان و یلان اساطیری نظیر رستم و سهراب، پوریای ولی و جهان پهلوان تختی و...... سود جست.

حتی می توان از شخصیت های انیمیشنی که از فرهنگ غنی و کهن خودمان نشات می گیرد نیز استفاده حداکثری را بجا آورد نظیر دارا و سارا، کلاه قرمزی و شکرستان.

نکته سوال برانگیز اینجاست که وقتی توان و ظرفیت تولیدکنندگان داخلی نوشت افزار فراتر از نیاز کشور است و حتی می تواند نیاز خاورمیانه را محقق سازد و مانع ورود فرهنگ مهاجم بیگانه و عدم القای ناخودآگاه پیام ها و شعائر غربی و مهاجم به ذهن و اندیشه آیندگان، فرزندان ایران اسلامی قلمداد شود.

که اگر از تولید کننده داخلی حمایت های لازم و کافی را انجام بدهیم و به این مهم اهتمام بورزیم سبب ساز رشد و توسعه واعتلاء فرهنگی کشور را باعث شویم و همه در این هرم و زنجیره سود بجوییم چه از لحاظ فرهنگی چه اقتصادی و ...

آری می شود به این مهم دست یابیم به شرطی که قبل از آن بیش از این ها به خودمان، باورهایمان ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشیم و داشته هایمان را به حساب بیاوریم و عزمی انقلابی، روحیه ی جهادی لازم است تا در جبهه جنگ فرهنگی نیز بتوان به فرهنگ بیگانه و متخاصم غرب غلبه کرد و در کارزار هزاره سوم که از آن به عنوان جنگ نرم یاد می کنند سربلند و پیروز بیرون آمد.             

میلاد زندی جامعه شناس   

قیام تاریخی امام حسین وکارکردهای آن در هزاره سوم


     هر ساله با شروع ماه محرم الحرام در سراسر ایران عزیزمان در هر کوی وبرزنی شمایل وهیبت شهر ودیارهایمان به اتفاق سکنه اش دگرگون میشود وهمه متفق القول متاثر از واقعه جانگداز واثر گزار همه ادوار تاریخ سیاه پوش میشوند.

     هرکس نیز در حد وسع وتوانش در این ماتم جانگداز سهیم میشوند ونوای باز این چه ماتم وچه نوحه وچه عزاییست راسر میدهند!! مویه کنان بر سر وسینه میکوبند وذکر مصیبت  را بر لبان جاری میسازند وداغدار سید وسالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) وهفتاد ودو تن دشت کربلا میشوند.

      واقعه جانگداز وعظیمی که درسهای فراوانی را نه تنها برای شیعیان عالم بلکه برای همه آزاد اندیشان جهان را با خود به همراه دارد. هرچند قریب به هزارو اندی سال از این حادثه تاریخی واثرگزار میگذرد بی شک  مهم ترین وثمر بخش تری  قیامی است که  تا امروزهمه آفاق به چشم دیده است.

       چرا که در این نبرد برنده وبازنده ای به مثابه سایر نبردهای متداول ومرسوم زمانه ملاک ومدنظر نبوده ونمیباشد. زیرا هدف از این قیام اثبات حق وحقیقت بر باطل وجهل ونادانی است وبه تعبیری صحیح تر پیروزی خون بر شمشیر است.

   نبردی که به وقوع پیوست تا درس بزرگی را به همه راد مردان وشیر زنان گیتی ابلاغ وارسال کند که حق وحقیقت همیشه پیروز است وجاودان، ولو اینکه به قیمت  از دست دادن گرانبها ترین هدیه ای  باشد که خداوند منان به انسانها ارزانی داشته است .

    قیام عظیمی  که بیشتر از آنچه نیازمند شیون، مویه، ذکر مصیبت وسیاه پوشیدن ما باشد  که البته آن هم در جای خود لازم وبایدی است زیرا که به نوعی زنده نگاه داشتن وارج نهادن حرمت خونهایی است که در صحرای کربلا بر زمین جاری شد تا حق وحقیقت بر کرسی زمین وزمان تا ابد الدهر جاری وساری باقی بماند نیاز مند تقکر، تامل وعمیق شدن در فلسفه شورش واین قیام عظیم است.

    تا در وهله نخست فداکاری وایثار وگذشت همه هستی مان برای نیل به حق وحقیقت را بیاموزیم وتسلیم نشدن در برابر زور و زر وجهل را فرا بگیریم.

    قیام تاریخی که به وقوع پیوست تا به انسانها بیاموزد، اگر علیه هوا وهوسهای نفسانی خودمان که بزرگترین دشمن علیه ماست قیام کنیم، میتوانیم  تمامی شیاطین و سفاکان وناکسان دنیا را به زانو در آورد ودودمان آنها را به خاک سیاه نشانید.

   واقعه ای که ثبت گردید تا به همه انسانها یادآوری کند که میشود حب دنیای فانی را از سر بیرون کرد وبرای رضای حق تعالی شمشیر از نیام کشید وبا هفتاد ودو تن جلوی خیل عظیم لشگر دژخیمان  و نااهلان زمانه ایستاد وتا ابد نام حق وحقیقت را زنده نگاه داشت.

    عاشورایی که به وقوع پیوست تا برای ما آدمیان درس گذشت، رشادت، ایستادگی، صبر، مقاومت را تعبیر به معنی کند وبه ما بیاموزد ،میشود در میان دژخیمان وطاغوتیان هر عصری به دنبال آزادی فردی، برابری اجتماعی و همبستگی اجتماعی بود که صد البته مثال عینی وکم نظیر آن انقلاب اسلامی سال 57 میباشد که با الهام از آموزه های قیام تاریخی عاشورا ،علیه رژیم تا بن دندان مسلح ستم شاهی در میهن عزیزمان رخ داد.

    مصیبت جانگدازی که با فدا کردن جگر گوشه های شیر خوار ائمه اطهار در تارک تاریخ نشست تا به ما بیاموزد که میشود از همه کس وهمه جیزگذشت تا  رضای حق تعالی را به جای آورد وجقیقت را بر کرسی هر عصری نشانید حتی در زمان جاهلیت ودر میان اعراب پاپتی وملخ خوار!!

    قیامی که برای همه آزادیخواهان دنیا درس اولیه  آزاد اندیشی و راد مردی ودگر اندیشی  را  به اثبات رسانید وآموخت که آرمان های والای انسانی فارغ از هرنوع ملیت، مرام ، مسلک وعقیده ای است.

   حادثه عظیم وتکرار نشدنی که در دهم محرم  سال شصت ویکم هجری قمری به وقوع پیوست  به تمامی انسانها یکبار برای همه تاریخ گفت که میشود با قربانی کردن هواهای نفسانی ریشه  ظلم وجور،دروغ ، فساد، تخطئه یکدیگر، قدر نشناسی ،زراندوزی، کینه، عداوت، دشمنی وتمامی چالشهایی که به بشر امروزی با آن دست به گریبانست را در نطفه خشکانید وهر اجتماعی فارغ از هر نوع نژاد ومذهبی در صلح وصفا وآرامش زندگی بگذرانند وبا فراگیری یک درس از فراوان درس عاشورا سعادتمند دنیوی واخروی گردند.                         

                                                                                                                                                                                         میلاد زندی جامعه شناس