جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی
جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی

خودکشی طاعون قرن


خودکشی طاعون قرن:

همدان پیام_ابتدا به تعریفی از خودکشی می پردازیم سپس به چرایی علل و عوامل مربوطه به این پدیده ناهنجار اجتماعی می پردازیم.

آری سخنی از خودکشی، آنستازی، هارا گیری، انتحار است که در فرهنگ ملل و اقوام گوناگون بشر متفق القول این پدیده را مذموم، زشت،اسف بار می نگارند. چنانکه این پدیده از بدو تولد انسان تا کنون رخ داده و در هر جایی به اسامی متفاوت و راههای گوناگون و منحصر به فرد که همگی با یک نیت غایی و نهایی که همان سلب حیات خویش است صورت پذیرفته است.

تاکنون، جامعه شناسان، جرم شناسان، روان شناسان و محققان گوناگونی نظریه ها، فرضیه ها و تحقیقات مدون و جامعی که بعضا متضاد و متفاوت نظریات یکدیگر بوده است را راجع به پدیده مذموم ارائه داده اند و اگرچه همگی آنها رهاود حاصل تحقیقات خود را در اختیار بشر قرار داده اند اما همچنان این پدیده که خود معلول و محصول سایر کنش های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روان شناختی و جامعه شناختی است قربانی می گیرد.

بطوریکه نرخ خودکشی در جهان هر 80 ثانیه یک خودکو در هر 100 هزار نفر 6 خودکشی در ایران (طبق آمار سال 94) با سرعت چشمگیری به ترکتازی ادامه می دهد.

همانگونه که اشاره شد در ایران عزیزمان به مانند سایر ملل و اقوام گوناگون پدیدۀ ناهنجار اجتماعی خودکشی صورت می پذیرد که البته نرخ وقوع آن به نسبت متوسط جمعیت و پارامتر هایی نظیر اشتغال، ازدواج، رفاه تامین اجتماعی از شهر به شهر دیگر متغیر است که صد البته به هیچ وجه ممکنی با هر تعریف و استعاره ای شایسته و بایسته یک جامعه سنتی که پیشوند اسلامی را یدک می کشد نمی باشد.

پدیدۀ خودکشی که معلول و محصول شرایط نامساعد خانوادگی، تکثر فقر، بیکاری، افسردگی، اعتیاد، جنسیت (زن یا مرد بودن)، محدودیت و محرومیت منطقه زندگی افراد، موقعیت اجتماعی فرد در جامعه و هزاران نکته دیگری است که به طور واضح و مبرهن بیشتر از همه ناشی از تعارضات و تناقضات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی است.

چنانکه محققین و صاحب نظران گوناگون معتقدند در جوامعی که همبستگی اجتماعی سست شود و فردگرایی بر جمع گرایی غلبه می کند، شکاف طبقاتی دراجتماع پدیدار می شود، فقر و بیکاری و بیسوادی حاشیه نشینی و اعتیاد ریشه می دواند نرخ خودکشی در جامعه به همان نسبت افزایش پیدا می کند و بالعکس.

خودکشی بیشتر از آنچه که به نظر می رسد معلول و محصول پایین آمدن آستانه تحمل افراد در جامعه، عدم درک متقابل افراد جامعه از یکدیگر، احساس بی ارزش بودن فرد در اجتماع و گسترش و تکثر فقر عمومی در جامعه را شامل می شود.

این در حالیست که نبود الگو های صحیح کنشی و رفتاری و عدم توانایی افراد در حل مسائل در جامعه حلقه مفقوده دیگری در این پدیده ناهنجار اجتماعی است که بیشتر نوک پیکان در این پدیده مذموم و دردناک متوجه دولت هاست تا ملت ها.

به طور کلی خودکشی را در 5 دسته طبقه بندی می کنند که ناشی از 1- هم گسیختی اجتماعی 2- خودکشی خودخواهانه 3- خودکشی دگر خواهانه 4- خودکشی آنومیک 5- خودکشی تقدیرگرایانه (جبری) دسته بندی نموده اندو فرد در تمامی این موارد می خواهد با دستکاری کردن در حیات خویش پیامی را به دیگران منتقل کند مثلا انتقام از دلداده ای طرد کننده، درگیر کردن فرد یا افرادی در این واقعه، بر هم زدن نظم زندگی عده ای از افراد جامعه پیرامونی خود نظیر خانواده یا دوستان صورت می گیرد.

هدف از طرح تمامی این تعاریف و تفسیر ها و نظریه های صاحب نظران و اندیشمندان این است که چند صباحیست خودکشی در همدان به شدت رواج پیدا کرده و روز به روز بر تعداد قربانیان آن افزوده می شود.

که نه تنها افراد زیر خط فقر، حاشیه نشینی و کم سواد را درگیر این معضل نموده است بلکه بعضا نیز افراد مرفه، قشر نخبه و تحصیل کرده، روشنفکر جامعه را دربر می گیرد.

البته در این مقال بیشتر روی سخن با توده مردم که قشر عامه جامعه را شامل می شود که به سختی امرار و معاش می کنند سخن به میان خواهیم آورد. همدانی که مردمانش و خصوصا جوانانش در نبود ها فرصت های کافی و وافی اشتغال و به خواب رفتن چرخ دنده های صنعت و توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی چنان به تنگ آمده اند و چنان افسار صبر و تحمل را گسسته اند که خودکشی را تنها راه علاج بر درد های بیشمار خود می دانند.

امروزه نیز همدانی ها به یکی از افسرده ترین، غمگین ترین، پرخاشگر ترین مردم کشور را یدک باشند و در نبود طرههای جامع و اصولی و تدوین شده برای اشتغال جوانان این استان که اگر فراهم نباشد میتواند ام الخبائث را رقم بزند و جامعه را با آسیب ها و معضلات اجتماعی بیشماری درگیر کند و فضای جامعه ملتهب تر کند.

پدیده نابهنجار خودکشی یکی از این هزاران معضل و آسیب است.

این در حالیست که هر هفته حداقل چند مورداخبار دلخراش و مأیوس کننده از خودکشی جوانان این استان در اذهان عمومی دهان به دهان می چرخد و شاخ و برگ پیدا می کند و نقل محافل گوناگون می شود بطوریکه خود هریک با نگاه و انگیزه و مقاصد شخصی به بررسی و کارشناسی این ناهنجاری اجتماعی می پردازند و نظریه صادر می کنند.

آری مادامی که فرهنگ سازی لازم را بدو کودکی به جوانان آتی نیاموزیم خواه این فرهنگ سازی از طریق آگاه سازی خانواده ها، آموزشی در کتابهای درسی، آموزش از طریق رسانه جمعی صورت گیرد.

تا زمانی که به بچه ها آموزش های لازم و ضروری را در زمینه آمادگی مقابله با مشکلات، توانایی حل مسئله،تکنیک بالا بردن آستانه تحمل را به افرادجامعه نیاموزیم و شیوه صحیح درست اندیشیدن را افراد جامعه را برخوردار نباشند  نباید چشم انتظار به معجزه ای داشته باشیم که بتوانند بر معضلات و آسیب ها و کاستی ها و مشکلات فائق بیابند.

 در جامعه باید زیرساخت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی فراهم باشد تا از تضاد طبقاتی و گسترش فقر در جامعه جلوگیری کنیم.

 همه این ها در حالیست که مسئولین و متولین امر در حوزه های مرتبط باید به آسیب شناسی این پدیده ناهنجار اجتماعی بپردازند و ضمن جلوگیری از رواج یافتن این پدیده ناهنجار سعی در فراهم کردن فرصت های اشتغال، ازدواج و... برای قشر جوان این استان باشند و مانع از زیر سوال رفتن حیثیت استان در محافل عمومی و خصوصی شوند.

 

میلاد زندی جامعه شناس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.