جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی
جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناسی- میلاد زندی

جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی

خیابان لانگهایم!!یاسوج

 

 

پیچ مرگ در یاسوج

 

از فلکه اصلی شهرک امام حسین که با شیش بلوک!!ساخته شده است همینطور نم نمک پایین میایی بعد از اینکه دبیرستان دخترانه را رد کردی به مجتمعین یاس وبهار که در سمت راست دستت قرار دارد میرسی همینطور آرام وشمرده قدم زنان جلو میروی هنوز مجتمع بهار را پست سر نگذاشته ای به یک

پیچ 1800 درجه!! میرسی که در سمت راستت کانال سرباز فاضلاب رو مشاهده میکنی ودر سمت چپ نیز ماشینهایی که از هر دو سو به قصد کشتنت جلو میایند میخواهی بروی اما نمیتوانی ای وای چقدر جالب است خدایا این همان پیچ مرگ معروف خیابان لانگهایم 18 شهر لندن نیست!؟

پیچ 1800 درجه!!که دارد وخیابان هایش  به سیاهی وظلمات یوم الحساب است چرا که تا دور دست ها تیر چراغ برقی وجود ندارد واگر معدود تیر چراغ برقی هم باشد هنوز سیستم روشنایی که بتواند نور تولید کند بر روی آن نصب نگردیده است. ماشینهایی که به قصد کشتنت ازهر دو سو به سمتت هجوم میاورند مجبوری به مانند جنگ های پارتیزانی بر روی خاکریزها شیرجه بروی تا طعمه آهن پاره ها نشوی!نه اینجا لانگهایم 18نیست چرا که فاضلاب سرباز اینجا ملاک برتری بر خیابان لانگهایم معروف است.مانده ای معطل که بروی یا بمانی؟

اگر بمانی از بوی فاضلاب وپسماند زباله رهاشده از سوی مجتمعین یاس وبهار چنان سرمست ومدهوش میشوی که به این زودی ها به حال عادی باز نخواهی گردید واگر بخواهی از خیابان گذر کنی ماشینها تورا نمیبینند یا میبینند که که در هر صورت له ولورده ات میکنند.

اگر بخواهی از خاکریز بروی چند قدم جلوتر نرفته ای که به لطف معماری اساطیری این به اصطلاح خیابان آب باران که یادگار بارندگی هفته های پیش است  وبه اندازه دریای خزر میشود آن را تخمین زد ناگریزت میکند که شنای قورباغه بروی  که البته اگر شنای قورباغه بلد نباشی یحتمل غرق خواهی شد!

مانده ای معطل که چکار بکنی ؟ حالا باز شانس آورده ای که فصل بارندگی نیست وگرنه با خلیج اطلس روبرو بودی که با موج سهمگینش مقصدی به جز کانال سرباز فاضلاب نداشتی! اینجاست که نبرد برای بقا به زندگی برایت معنا میشود. شاید چند جمله محبت آمیز که در اعماق وجودت وبعضا به صورت لسانی نصیب شرکت آب وفاضلاب-برق-راه وترابری-شهرداری-مهندسین معمار وپیمانکاران  این خیابان بکنی به صورت موقت تسکینی بر اعصاب مشوش وملتهبت باشد. اما!! به خودت میایی که وسط کار زار گیر افتاده ای دوباره بعد از چند ثانیه  حالت چند پردازشی مغزت فعال میشود.دست آخر بی گدار به جاده میزنی هرچه باداباد فدای سر مقام های مسئول وغیر مسئول!آخر آنها که هیچ وقت گذرشان به امحدوده این محوطه واین به اصطلاح خیابان نیافتاده ونمی افتد ونخواهد افتاد!آخر آنها را چه کار باحاشیه شهرومشکلات ومعضلات وآسیب های مرتبط با آن!مهم نیست که تا بحال چند نفر قربانی این به اصطلاح خیابان شده اند ویا خواهندشد!شاید این مسائل برای آقایان جدی نباشد وکارهای مهم تری را در راستای چارت های سازمانی عریض وطویلشان داشته باشند!  

     میلاد زندی جامعه شناس                            

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.