چقدر عبرت زیاد و عبرت گیرنده کم !!
گویا فقط تاریخ برای انسانها در سیر تسلسل گذر زندگی ها و روزگاران حکم کتابی برای از بر بودن را
ایفا نموده است و باقی درسها ، پندها ، رهنمودهایش چرندیاتی خزعبل و خنده دار بوده است وبس.
کتابهای تاریخی که متاثر از دو معیار تعصب + حدس و گمان وجود خارجی پیدا کرده اند در عین حال به
ما زندگی پیشینیان را با همه درد ها ، رنج ها و خوشی ها ، آمال و آرزوهایشان ، جنگ ها و نبردها ،
مکر و خیانت ها و در پارادوکسش رشادت و جانفشانی ها ، دسایس و نیرنگ ها و در تضادش خدمت و
لیاقت را در برابر بی لیاقتی ها و شیادها و هزاران هزار درس و سرنوشت و عبرت دیگر را در اعماق
پر ارزش سطور تاریخ می توان یافت.
تاریخ را باید بلد بود ، آموخت ، از آن درس و رهنمود گرفت ، چرا که تجربه را تجربه کردن خظاست !
تاریخ پر است از رعیت و پیشه ور ، کاسب و حجره دار ، رمال و شیاد ، مومن و متظاهر و.... که همگی
در ورای گذشت زمان به مجک گذاشته شدند و حسایشان از کتابشان مشخص و مبرهن گردید.
اگر از گذشتگان پند و درس نیاموزیم خودمان باید بیاموزیم به سختی روزی !
پایه و اساس ماندگاری و عظمت و ابهت در طول ناریخ راستی و درستی ، عدل و انصاف ، رسییدگی
به حال مظلومان و عدالت اجتماعی بوده است و بس و غیر از این به گواه چندین هزار کتاب تاریخی ،
فرجامی به غیر از نزول محبوبیت و قدرت که ناشی از عدم مقبولیت اجتماعی و فقدان رضایت
طبقه متوسط اجتماعی از اوضاع جاری هر اجتماعی به فروپاشی و سقوط منجر گردیده است و لاغیر.
و این قاعده تاریخ است خواه در قسطنطنیه و خواه در تاتارستان شمالی و لا تغیر الی الابد .
عالی بود ممنون